یکی بود یکی نبودبود اوّلین روایت تلخی که شنیدمبود نابود تا بوده و هستقانونهای داروگرمرهم مضحکی بوده کهحتی اون هم نیست تا باشیم راضیدامن رقّاصه منثور با سه تا نقطهمابین شست و سبّابه نمیشه برافراشتهخروس خون الل طلوع تا بوق سگموج سواری انگشتات میون گیس های بریده ـَتیادمه بریده ـَممغروق دریای حدقه ـَت اشک طوفان نوحاون منم که دلداده بودنیستی الفبا نشست لگد به گُرده ـَشموند روضه ی قضیه و نوحه ـَشنقشی ، نگاریصنم قابل پرستش دوتار نوازای ترکمن بخشیمشقی ، سیاه افتادی به فال این کویر بی آبمنصف باش با خیال بی ریا
دلداده ایهرجرعه مثل عشوه میچکه از طُرّهزلف به باد نده و نقره داغ نکنمنو ببین با هر جفت چشمدلداده ایهرجرعه مثل عشوه میچکه از طُرّهزلف به باد نده و نقره داغ نکنمنو ببین با هر جفت چشمزمزمه ی لبات زیر گوشم
دانلودسنگینی دستات روی شونه ـَمتنها توو گیومه ـَمحالم بهم میخوره از این مدایح بی سلهپیرهن عثمون کردی تیرک مژگون روتیرت به سنگ خوردکمونه کرد به سمت ابروهاتجای خالی تو پر نمیشه ، آتیش گرفتن موهاتحرف بزن بگو به من یادته بُریدم؟یادمه بریدی امّا بازم امیدیبا خنده هات دروغامو لو میدیساده میگم برسه بهت جلون بدهاین چنگ بی چنگ به درد تار و پود تنت میخوره بجنگتصدّق هلال ماهت ، نبض شعر منبمیر و بُکشحافظ به خواب میدید شاخه نباتی چُنین تو
آبتنی توو خیالات واهیگنجشگک آبی ، هُلم بده توو حوضچه ی نقاشیبیدار شو ، محاله بزارم بخوابیدلداده ایهرجرعه مثل عشوه میچکه از طُرّهزلف به باد نده و نقره داغ نکنمنو ببین با هر جفت چشمدلداده ایهرجرعه مثل عشوه میچکه از طُرّهزلف به باد نده و نقره داغ نکنمنو ببین با هر جفت چشم