نه از افسانه میترسم
نه از شیطان
نه از کفرو و نه از ایمان
نه از آتش نه از حِرمان
نه از فردا نه از مُردن
نه از پیمانه مِی خوردن
﴿﴿خدا را میشناسم از شما بهتر
شما را از خدا بهتر﴾﴾
خدا از هر چه پنداری جُدا باشد
خدا هرگز نمیخواهد خدا باشد
نمی خواهد خدا بازیچه دست شما باشد
که او هرگز نمیخواهد چنین آئینه ای وحشت نُما باشد
هراس از وِی ندارم من
هراسی را از این اندیشه ها
در ذهن ندارم من
خدایا بیم از آن دارم
مبادا رهگذاری را بیازارم
نه جَنگی با کسی دارم
نه کَس با من
بگو زاهِد بگو زاهد
پریشانتر تویی یا من
نه از افسانه میترسم
نه از شیطان
نه از کُفر و نه ازایمان
نه از آتش نه از حرمان
نه از فردا نه از مُردن
نه از پیمانه مِی خوردن
﴿﴿خدا را می شناسم از شما بهتر
شما را از خدا بهتر﴾﴾