توی یک دیوار سنگیدو تا پنجره اسیرندو تا خسته دو تا تنهایکیشون تو یکیشون مندیوار از سنگ سیاههسنگ سرد و سخت خارازده قفل بی صداییبه لبای خسته ی مانمی تونیم که بجنبیمزیر سنگینی دیوارهمه ی عشق من و توقصه هست قصه ی دیوارهمیشه فاصله بودهبین دستای من و تو
با همین تلخی گذشتهشب و روزای من و توراه دوری بین ما نیستاما باز اینم زیادهتنها پیوند من و تودست مهربون باده
دانلودما باید اسیر بمونیمزنده هستیم تا اسیریمواسه ما رهایی مرگهتا رها بشیم می میریمکاشکی این دیوار خراب شهمن و تو با هم بمیریمتوی یک دنیای دیگهدستای همو بگیریمشاید اونجا توی دلهادرد بیزاری نباشهمیون پنجره هاشون
دیگه دیواری نباشهکاشکی این دیوار خراب شهمن و تو با هم بمیریمتوی یک دنیای دیگهدستای همو بگیریمشاید اونجا توی دلهادرد بیزاری نباشهمیون پنجره هاشوندیگه دیواری نباشهBy: jahromico@gmail.com