؛[قسمت ۱]؛یاد میدن بهت بشی مرد، بشی زنبشی خم که بتونن روت بشیننخوب، بد، بشی جوری که میخوانجوری که امریکا گشاد شه روز به روزسربازا میشن گور به گورنور به قبرشون میبارهبیچاره مادر که نیشش زد صد دفعه عقرب ساعتالبته بازم بهش یاد دادن که مهم نیست جمعهها میگیره دلتیعنی میشینه بهش میگه فرزند شهید هست کیلید بهشتیاد دارم بهم یاد دادن که لال باشمگفتن همیشه سیر میمونی بخوری حرفاتوبگیر دستمال و برو ببین اربابوکوروکی میکشن دور مغزا وتزریق میشه تو رگا اخباریعنی به وضوح میتونی ببینیجامعه معتاده به شنیدن دروغ؛[همخوان]؛چشمگیره، نی؟ شست و شو فکریزنجیر و پیرهنای مشکیهالیوود و فیلمای سکسیندارم حسی به عشقی که تحمیل شه ازجعبه جادویی؛[قسمت ۲]؛به تو هم گفتن که مفت در نمیاد اسکناس؟؛بش بناز ترکهای دست غنیمت اجتماس؟؛بصطلاح سرت باشه گرم این قصهها
حاجی ببنده گره کروات تو فرست کلاسالبته خوبه براتمیسازی لونه براشدر میاری نون حلالاونم توش کز میکنه مثل جونوراتاج، عمامه، امام، پاپیقه بسته، کروات، سناتور و شاهدیگه بسهگوش ما پره از حرف مجری بیبیسی و منبر تو مسجدهرطور، که بتونن باج بگیرن از مردمدستخوش به معلمی که ریهش از گچ پر شد واینا رو یاد ما داد. آره بابااجتماع انسجام جمعی از رعیته واسه بردگیحق که هیچ، حتی خداتم دستت نیخودتو پس بگیر
دانلود؛[همخوان]؛چشمگیره، نی؟ شست و شو فکریزنجیر و پیرهنای مشکیهالیوود و فیلمای سکسیندارم حسی به عشقی که تحمیل شه ازجعبه جادویی؛[قسمت ۳]؛نمیشه سربسته حرف زدوقتی آیینه نشون میده سرباز هر شبعقلم، میگه بجنگم بشکنم مرزهای فلزی روبه تلویزیون نشم خیرهیه جعبه که به زبونهای مختلف چرند میگهدر حدی که…جنگ شده سینمای حضار وبازی ویدیویی واسه کودکای خردسال وحکومت امت خودکام و مرده خدا وتنها ناجی باقی خودکار و اندیشهکه وسعتش هر روز داره کم میشهحقایق تحریف، چون نمیصرفه تفسیرشاز جیبت اسلحه میسازن و بیخبریعجیبه اونوقت حرفای ما اَخه چون داره بی ادبی
نه این حرفا بی اثر نیبالاخره جا میفته سکه تو جاشبفهمی ویزا بهشت نی مهر مکه تو پاس؛[همخوان پایانی]؛جعبه جادوییپات نره رو این تله قانونیاگه هنوز محو جادویی بس که خالتوریعین کوجی زادورییا پسر گوگوش با خالکوبی پی رپبازییعنی سر خلخالی رو تن زن سارکوزی؛[همخوان]؛چشمگیره، نی؟ شست و شو فکریزنجیر و پیرهنای مشکیهالیوود و فیلمای سکسیندارم حسی به عشقی که تحمیل شه ازجعبه جادویی