بردیا
(من، من) من اگه خودم اینجام چرا پیشِته قلبم
مگه فرشته ها میشه که بد شن
تقصیر منه بد عادت شدی
ولی ببین دیگه دلم داره میبُره کم کم
(انگار، انگار) انگار آب می ریختیم پا گل مصنوعی
تو باعثی اگه دو به شک بودی
جا زدی تا دیدی یه کمبودی
ما خیلی بودیم، بگو تو چقدر بودی
تو که یه شبو تا صبح سر نکردی
دیوونتو شاعر تر نکردی
میری ولی بازم برمیگردی، این خطو نشون
دیگه کسی واست من نمیشه
که همه ی وجودش باشه پیشِت
دیگه کی با خنده بهت بده مهتابو نشون
این روزا عاشقی شده یه بازی
خستم آقای قاضی
وقتی این همه میجنگی واسش
خب سخته ببینی ببازی
چرا طلبکارا بدهکارن
دردام تو دلم تلنبارن
آقای قاضی چرا انگاری همه یه زخم از دلت طلب دارن
تو که یه شبو تا صبح سر نکردی
دیوونتو شاعر تر نکردی
میری ولی بازم برمیگردی، این خطو نشون
دیگه کسی واست من نمیشه
که همه ی وجودش باشه پیشِت
دیگه کی با خنده بهت بده مهتابو نشون
تو که یه شبو تا صبح سر نکردی
دیوونتو شاعر تر نکردی
میری ولی بازم برمیگردی، این خطو نشون
دیگه کسی واست من نمیشه
که همه ی وجودش باشه پیشِت
دیگه کی با خنده بهت بده مهتابو نشون
میدونی مشکل چیه؟
مشکل اینه که ما باهم حرف نمی زنیم